فلک تیغ ستم کی از من مهجور بردارد؟
کجا از عاشقان زار دست زور بردارد؟
ز چشم اشک ندامت بسکه دردآلود می ریزد
ز سیلاب سرشکم بحر رحمت شور بردارد
دلم در خوردن خوناب غم زین پس نیندیشد
نپرهیزد امید از خویش چون رنجور بردارد
ز بس گردیده پر شور شرارت جای ان دارد
که طرح خانهٔ خود از دلت زنبور بردارد
دمی با خود برآ تا رستم دوران شوی جویا
چو بگردد کمان حلقه از خود زور بردارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سر عاشق زتن کی هر می کم زور بردارد؟
که این خشت از سرخم باده منصور بردارد
اگر برق تجلی گوشه ابرو نجنباند
که از راه کلیم الله سنگ طور بردارد؟
پس از عمری به دستش تخته ای افتاده زین دریا
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.