گنجور

 
جویای تبریزی

نازنینان را شکوه حسن با تمکین کند

جوش زینت در پرش طاؤس را رنگین کند

پیرتر هر چند گردد خصم دشمن تر شود

حلقه گردیدن کمان را بیشتر زورین کند

چشم لیلی از نگه سازی حباب باده را

عکس لعلین موج صهبا را لب شیرین کند

هر سحرگه کز صفا عالم شود آیینه دار

چون رگ گل عکس می موج هوا رنگین کند

بی بهار جلوه اش جویا فضای دشت را

فیض گلریزان اشکم دامن گلچین کند

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
امیر معزی

ترک من چون زلف بگشاید جهان مشکین‌ کند

هرکه بویش بشنودگوید که آن مشک این‌ کند

ور نسیم خط و رخسارش رسد بر آسمان

سنبله پرسنبل و نثره پر از نسرین‌ کند

ورگذر یابد زمانی بر لبش باد صبا

[...]

امامی هروی

ترک من چون طره عنبر شکن پرچین کند

عرصه چین را ز چین طره مشگ آگین کند

مهر ما رافسای را بر نارون جولان دهد

مار مهرانگیز را بر نسترن پرچین کند

نرگس سیرابش اندر باغ حسن از میل کفر

[...]

مولانا

قند بگشا ای صنم تا عیش را شیرین کند

هین که آمد دود غم تا خلق را غمگین کند

ای تو رنگ عافیت زیرا که ماه از خاصیت

سنگ‌ها را لعل سازد میوه را رنگین کند

پرده بردار ای قمر پنهان مکن تنگ شکر

[...]

ابن یمین

چون دعای دولتت گویم ملک آمین کند

چون مدیحت گسترم پیر فلک تحسین کند

اهلی شیرازی

هر که فکر از برق آه عاشق مسکین کند

تکیه کی بر بیستون چون صورت شیرین کند

گر ز ناکامی بپای شمع خود پروانه سوخت

کام او این بس که شمعش گریه بر بالین کند

کی دعا فریادرس گردد چو دشمن گشت دوست

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه