هر که فکر از برق آه عاشق مسکین کند
تکیه کی بر بیستون چون صورت شیرین کند
گر ز ناکامی بپای شمع خود پروانه سوخت
کام او این بس که شمعش گریه بر بالین کند
کی دعا فریادرس گردد چو دشمن گشت دوست
گر دعا گوید مسیح و جبرییل آمین کند
باز میخواهد که گردد مهربان با ما ولی
چرخ بد مهر از حسد مشکل که ترک کین کند
راست میگوید که حدم نیست وصل اما چه شد
گر به پیغام دروغی خاطرم تسکین کند
دعوی معجز کند همچون مسیحا شیخ شهر
گر حدیثی از لب او مرده را تلقین کند
وصف رخسار بتان نازکتر از اهلی که کرد؟
بلبلی باید که وصف لاله و نسرین کند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان درد و رنج عاشق و احساسات پیچیدهاش میپردازد. شاعر از عشق و ناکامیها صحبت میکند و به تضادهایی که در احساسات و روابط پیش میآید اشاره میکند. او به حسادت و ناپایداری دنیا نیز انتقاد میکند و بر نیاز به عشق و محبت تأکید مینماید. در نهایت، شاعر میگوید که در دنیای پر از فریب و دروغ، زیبایی و عشق واقعی همیشه در تلاش برای بروز هستند، هرچند که در بسیاری از مواقع بر اثر حسد و مشکلات به درد و رنج میانجامند.
هوش مصنوعی: هر کسی که به یاد عشق و احساساتش شوق و هیجان پیدا کند، نمیتواند به راحتی روی آرامش و سکون تکیه کند. عشق مانند برقی است که به دل میخورد و حالتها و احساسات را تغییر میدهد.
هوش مصنوعی: اگر پروانه به خاطر ناکامیاش کنار شمع بسوزد، این کافی است که شمع بر روی بالین او اشک بریزد.
هوش مصنوعی: وقتی که دشمن به دوستان تبدیل میشود، دیگر دعا و فریادرس نمیتواند کاری کند. حتی اگر مسیح دعا کند و جبرییل آمین بگوید، باز هم فایدهای نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: او میخواهد دوباره با ما مهربان باشد، اما تقدیر به خاطر حسادت، اجازه نمیدهد که کینه را رها کند.
هوش مصنوعی: او درست میگوید که من به وصال نخواهم رسید، اما چه اشکالی دارد اگر یک پیام دروغی باعث آرامش خاطرم شود؟
هوش مصنوعی: شیخ شهر، مانند مسیحا، میتواند با سخنانش معجزه کند و اگر حرفی از دهان او به گوش کسی برسد، حتی میتواند جان مردهای را به زندگی برگرداند.
هوش مصنوعی: زیبایی چهرهی معشوقان به قدری ظریف و دل انگیز است که هیچ کس جز بلبل نمیتواند آن را توصیف کند؛ لذا او باید دربارهی گلهای لاله و نسرین سخن بگوید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ترک من چون زلف بگشاید جهان مشکین کند
هرکه بویش بشنودگوید که آن مشک این کند
ور نسیم خط و رخسارش رسد بر آسمان
سنبله پرسنبل و نثره پر از نسرین کند
ورگذر یابد زمانی بر لبش باد صبا
[...]
ترک من چون طره عنبر شکن پرچین کند
عرصه چین را ز چین طره مشگ آگین کند
مهر ما رافسای را بر نارون جولان دهد
مار مهرانگیز را بر نسترن پرچین کند
نرگس سیرابش اندر باغ حسن از میل کفر
[...]
قند بگشا ای صنم تا عیش را شیرین کند
هین که آمد دود غم تا خلق را غمگین کند
ای تو رنگ عافیت زیرا که ماه از خاصیت
سنگها را لعل سازد میوه را رنگین کند
پرده بردار ای قمر پنهان مکن تنگ شکر
[...]
چون دعای دولتت گویم ملک آمین کند
چون مدیحت گسترم پیر فلک تحسین کند
نازنینان را شکوه حسن با تمکین کند
جوش زینت در پرش طاؤس را رنگین کند
پیرتر هر چند گردد خصم دشمن تر شود
حلقه گردیدن کمان را بیشتر زورین کند
چشم لیلی از نگه سازی حباب باده را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.