لقمهٔ بی تلخی و زرد و بالم آرزوست
همچو گندم یک دهن نان حلالم آرزوست
تا برون آید عیار من زنقصان چون هلال
تربیت در خدمت اهل کمالم آرزوست
نکته سنجی با زبان خامشی دل می برد
قال قال مجلس ارباب حالم آرزوست
محفل آرای شبستان خیالش می شوم
بی تکلف صحبت بی قیل و قالم آرزوست
تا تواند گرد کلفت پاک برد از سینه ام
می فروشان جام صهبای زلالم آرزوست
برندارم از گریبان دست در هجران یار
در کف امید دامان وصالم آرزوست
آرزوی شاهد و می بود جویا تاکنون
بعد ازین از هر چه کردم انفعالم آرزوست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.