گنجور

 
جویای تبریزی

سرتاسر آفاق به فرمان خط اوست

دور فلک از حلقه بگوشان خط اوست

در شیشه پری کرد نهان جوش صفایش

رخ آینهٔ جلوهٔ پنهان خط اوست

دل را که به زنجیر کشد سبزهٔ لعلش

یک مطلع برجستهٔ دیوان خط اوست

تنها نه ز خط لعل لبش یافته زینت

یاقوت هم از حلقه بگوشان خط اوست

بی سبزهٔ خط هست لبش بادهٔ نارس

جویا سر صد زلف بقربان خط اوست