گنجور

 
جویای تبریزی

حقپرستی پیش ما ترک تمنا کردن است

فرصت امروز صرف کار فردا کردن است

بهر شهرت گوشه گیریهای ارباب ریا

خویش را چون بوی گل در پرده رسوا کردن است

در خمار باده استغنا زدن بر می فروش

ناز بیجای گدا بر اهل دنیا کردن است

ساختن با کنج تنهایی ز عزلت خویش را

بهر سیر خلد امروزش مهیا کردن است

جستن از تنهای خاکی پرتو اظهار حق

مهر را در ذرهٔ ناچیز پیدا کردن ا ست

دور بینی می کند از عینک دل دیده اش

هر کرا امروز فکر کار فردا کردن است

هیچکس از خرقه پوشی تارک دنیا نشد

ترک خود کردن بر ما ترک دنیا کردن است

نشکفد هرگز به روی ما گل رخسار یار

بی دماغی کار او در کار جویا کردن است