گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جویای تبریزی

شکست رنگ نگارم شد از شراب درست

که ناتمامی ماه است زآفتاب درست

به بزم باده پرستان منم که همچو حباب

سبوی خویش برون آورم ز آب درست

به رنگ و بوی جهان دل مده که گردیده است

نظام عالم امکان ز انقلاب درست

مرا عمارت حال خراب کن ساقی

شود شکست دلم از شراب ناب درست

به قصد زینت رو، رو به روی آینه شو!‏

که بی مقابله کی می شود کتاب درست

به خویش پیچد از آنرو دل شکسته که شد

شکست زلف سیاهش به پیچ و تاب درست

چنان کنند تغافل به کار ما جویا

که نشنویم ز کهسار هم جواب درست

 
 
 
صائب تبریزی

ز داغ عشق مرا شد دل خراب درست

اگر شکسته مه شد ز آفتاب درست

مرو به مجلس می اگر به توبه می لرزی

سبو همیشه نیاید برون ز آب درست

به یک سفر نشود پخته آدمی هرگز

[...]

سعیدا

نگشت کار ز بخت سیاهتاب، درست

چو زلف شد همه کارم به پیچ و تاب درست

زگریه مردم چشم مرا زیانی نیست

ز دست موج نشد خانهٔ حباب درست

چرا به سلسلهٔ زلف خود ننازد او

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه