در گلویم بیتو هردم آب میگردد گره
آرزوها در دل بیتاب میگردد گره
گر خیال چین ابرویش کنم در سینهام
چون انار ز درد دل خوناب میگردد گره
باده را نازم که از فیض طلوع نشئهاش
بر جبین او در نایاب میگردد گره
رتبهٔ بالانشینیهای ابرویش نداشت
قطرهسان زان روی از شرم آب میگردد گره
گر به کام غمپرستان افتد از طوفان درد
چون دل عاشق ز غم بیتاب میگردد گره
بیتکلف سینهاش جویا چو دُرج گوهر است
در گلوی هرکه بیاو آب میگردد گره
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی درد و غم ناشی از فراق معشوق است. شاعر در توصیف بیتابی دل و آرزوهایش میگوید که در نبود محبوب، گلو و دلش پر از رنج و اشک میشود. او به زیبایی معشوق و تأثیر آن بر احساساتش اشاره میکند، و اینکه اگر به او فکر کند، دلش همچون اناری پر از درد میشود. باده را نیز به خاطر تاثیری که از معشوق دارد ستایش میکند. در نهایت، شاعر بیان میکند که غم و حساسیت دل عاشق در کنار غم پرستان، او را دچار التهاب و بیتابی میکند، و بیمحبوبی باعث میشود که هر کس در گلویش حس عدم آرامش داشته باشد.
هوش مصنوعی: در گلویم، بدون تو، همواره احساس تشنگی و بیقراری میکنم. در دل من، آرزوهای زیادی وجود دارد که نمیتوانم به آنها دست یابم و این موضوع باعث آزارم میشود.
هوش مصنوعی: اگر به فکر زیبایی ابروهای او باشم، دل من مثل اناری که از درد پاره شده، خونین و پر از درد خواهد شد.
هوش مصنوعی: من به مینازید که نور و لذت حاصل از آن، بر پیشانیاش میتابد و باعث میشود که گرههای سخت و غیرقابل دسترس شکسته شوند.
هوش مصنوعی: تردیدی نیست که زیبایی ابروان او در مقایسه با دیگران بینظیر است، بهطوریکه از زیباییاش، آب به خاطر شرم به گونۀ قطرهقطره میریزد و به حالت گره در میآید.
هوش مصنوعی: اگر غمپرستان را در طوفان درد گرفتار کند، دل عاشق از غم بیتاب میشود و آرامش خود را از دست میدهد.
هوش مصنوعی: دلش بیریا و بیپرده است؛ همچون گنجینهای از گوهر، در درون هر کسی که بدون او در زندگیاش گره و مشکل وجود دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بی توام در دل شراب ناب می گردد گره
در زمین تشنه من آب می گردد گره
قطره آبی که دریا را فرامش می کند
در صدف چون گوهر سیراب می گردد گره
کار هر آلوده دامان نیست بر دریا زدن
[...]
در دل تنگم شراب ناب میگردد گره
در گلویم آب چون گرداب میگردد گره
طاعتم را نیست همچون خدمتم حسن قبول
از سجودم ابروی محراب میگردد گره
گر صبا حرفی به او گوید ز کار بستهام
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.