ای شهنشاهی که از یمن ثنای ذات تو
درسخاو درسخن زامثال و اقران برترم
از طفیل مدح خسرو وکش بقای خضر باد
با صمیری صاف تر زآئینه اسکندرم
بیست سالست اینکه درصد دفترت گفتم مدیح
لیکن ازگنجو رشه نی نام دریک دفترم
یا ملک را سیم وز ریش از کفاف ملک نیست
یا که من نزد ملک بیقدر چون سیم و زرم
نی ملک با کان وگوهر دشمنی دارد بطبع
زان مرا راند همی کز طبع کان گوهرم
لیک اگر یکقطره درجیحون چکد ازجود شاه
بنگری کز در بیضا رشک بحر اخضرم
ثلث نواب ار بدین مداح بوابت رسد
ربع مسکون تنگ گردد ازشرف برپیکرم
حالی ای سلطان جم اورنگ فرما همتی
تاکه باج از تاج کی گیرد شکوه افسرم
تا به کی پیچم ز غم کآخر چرا در هر دیار
مردم از شه میخورند و بنده از خود میخورم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معدن شادیست این معدن جود و کرم
قبلهٔ ما روی یار قبلهٔ هر کس حرم
مهتر شاهان گیتی را همیشه کهترم
گر بخدمت نامدم معذور دارد مهترم
من بدیوان و سرای پادشاه دیگرم
گرچه نگذارد که یک روز از در او بگذرم
هر دو درگه را یکی بینم همی چون بنگرم
[...]
ظاهر شده است اینجا معدن جود و کرم
قبلۀ ما روی دوست قبلۀ هر کس حرم
گرچه دربستم در مدح و غزل یکبارگی
ظن مبر کز نظم الفاظ و معانی قاصرم
بلکه در هر نوع کز اقران من داند کسی
خواه جزوی گیر آن را خواه کلی قادرم
منطق و موسیقی و هیات بدانم اندکی
[...]
هر زمان زین سبز گلشن رخت بیرون میبرم
عالمی از عالم وحدت به کف میآورم
تخت و خاتم نی و کوس رب هبلی میزنم
طور آتش نی و در اوج انا الله میپرم
هرچه نقش نفس میبینم به دریا میدهم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.