ایماه گلت را مگر از زهره سرشتند
یا برلب توطالع داود نوشتند
آنقوم که با چون تو جوانند هم آغوش
خود پیر نگردند که از اهل بهشتند
عشاق ترا موی سیه یافت سپیدی
یعنی فلکش پنبه نمود آنچه که رشتند
آن جا که زند موکبه حسن تو خرگاه
شاهان همه فرمان برو خوبان همه زشتند
شد مصحف خوبی چو برخساران تو نازل
زابروی تو سر لوح وی ازمشک نوشتند
تا گرد لبت رست خط سبز تو گفتم
خرما نتوان خورد از این خار که کشتند
وصل تو و مداحی شهزاده بهشتست
جیحون چه توان کرد که اغیار نهشتند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.