چو گرد ماه خط مشکبو بگردانی
دلی ز راه به هر تار مو بگردانی
چگونه روی تو بینم چو بهر دیدن تو
به هر طرف که کنم روی رو بگردانی
نمی رسد به تو هیچ ارزو چو جلوه کنی
رخم ز قبله هر آرزو بگردانی
به هر فتاده بود خوی تو نکوکاری
به بخت ما چو رسد کار خو بگردانی
بدان هوس که به کویت رسم خوشم که مرا
کشان کشان چو سگان کو به کو بگردانی
به باده سرزنشم چند زاهدا چه شود
که سنگ خود ز سر این سبو بگردانی
نیافت ره به تو جامی به گفت و گوی آن به
که روی او ز ره گفت و گو بگردانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مرا اگر چه ببینی و رو بگردانی
دلم چگونه از این آرزو بگردانی؟
بدوستی که نگردانم از جفای تو سر
اگر به خاک سرم را چو گو بگردانی
مرا به سلسله زلف چون کشی در بند
[...]
دل مرا ز هزار آرزو بگردانی
درآرزوی خودم کو به کو بگردانی
ز قبله روی بگردانیم که رو به من آر
به روی تو چو کنم روی رو بگردانی
چه باک ازانکه نیابم تو را ازان ترسم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.