دل مرا ز هزار آرزو بگردانی
درآرزوی خودم کو به کو بگردانی
ز قبله روی بگردانیم که رو به من آر
به روی تو چو کنم روی رو بگردانی
چه باک ازانکه نیابم تو را ازان ترسم
که روی من ز ره جست و جو بگردانی
به رخ چو جعد مسلسل نهی هزاران دل
ز راه عقل به هر تار مو بگردانی
دهانت دایره لطف را شود مرکز
به گرد گل چو خط مشکبو بگردانی
خدای بین نیی ای پارسا که دل دهدت
که چشم خویش ز روی نکو بگردانی
نمیرد آتش جامی به ساغر ای ساقی
به دور او چه شود گر سبو بگردانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مرا اگر چه ببینی و رو بگردانی
دلم چگونه از این آرزو بگردانی؟
بدوستی که نگردانم از جفای تو سر
اگر به خاک سرم را چو گو بگردانی
مرا به سلسله زلف چون کشی در بند
[...]
چو گرد ماه خط مشکبو بگردانی
دلی ز راه به هر تار مو بگردانی
چگونه روی تو بینم چو بهر دیدن تو
به هر طرف که کنم روی رو بگردانی
نمی رسد به تو هیچ ارزو چو جلوه کنی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.