دی آن چه شکل بود که از ره برآمدی
بر دیده جلوه کردی و در جان درآمدی
رفتی و بود روی تو از مهر و ماه به
منت خدای را که ازان بهتر آمدی
بیمار بودم از غم هجران طبیب وار
پا رنجه ساختی و مرا بر سر آمدی
تا جان دمی به قالب جان داده فراق
همچون مسیح با دم جان پرور امدی
رفتار تو ز خسته دلان جان همی برد
جانها فدات بر روش دیگر آمدی
نبود به راه تو ز لطافت نشان پای
گویی فرشته وار به بال و پرآمدی
جامی نوشت بهر تو دیوان خود چو دید
کز خیل نو خطان همه سردفتر آمدی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی از حضور و تأثیر انسانی خاص سخن میگوید که به دل و جان شاعر نفوذ کرده و او را از درد و فراق نجات داده است. شاعر از زیباییهای این فرد یاد کرده و او را همچون فرشتهای میبیند که با وجودش به زندگی و عشق رنگ تازهای بخشیده است. همچنین، شاعر با بیان احساسات خود به نوعی تقدیر از این انسان خاص و تاثیر عمیق او بر روح و وجودش میکند.
هوش مصنوعی: تو آنچه را که در شکل ظاهر شدی، از راهی بهسوی من آمدی و در نظر من ظهور کردی و در روحم نفوذ کردی.
هوش مصنوعی: تو رفتی و چهرهات مانند نور ماه و مهر درخشان بود. خدا را شکر که تو از آن زیباییها هم بهتر و دلنوازتری.
هوش مصنوعی: من در رنج و درد جدایی، به مانند یک بیمار، بیطاقت و ناتوان بودم. تو با مهربانی و دلسوزی به سراغم آمدی و برای من مایه آرامش شدی.
هوش مصنوعی: تا زمانی که جان در وجود من هست، جدایی مانند مسیح با نفسی که جان میبخشد، آمدهای.
هوش مصنوعی: رفتار تو باعث میشود که دلهای خسته به شدت تحت تاثیر قرار بگیرند و جانها را به خود جذب کنند. جانها فدای تو هستند، اما تو به شیوهای دیگر و متفاوت وارد میشوی.
هوش مصنوعی: در مسیر تو، نشانی از لطافت وجود ندارد، انگار که با بال و پر به شکل یک فرشته وارد شدهای.
هوش مصنوعی: جامی برای تو دیوانش را نوشت، زیرا وقتی دید که از جمع نویسندگان تازهکار، تو به عنوان سردفتر و نویسندهای برجسته معرفی شدی، به این نتیجه رسید که باید آثارش را برای تو تقدیم کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دیدم به خواب دوش که ماهی برآمدی
کز عکس روی او شب هجران سر آمدی
تعبیر رفت یار سفرکرده میرسد
ای کاج هر چه زودتر از در درآمدی
ذکرش به خیر ساقی فرخنده فال من
[...]
گه جلوهگر ز بام و گه از منظر آمدی
از هر دری به غارت دلها درآمدی
تا دل نیابد از تو خلاصی به هیچ راه
گه راهزن شدی و گهی رهبر آمدی
دلهای مرده زندگی از سر گرفتهاند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.