ای به بالا بلای جان همه
کوته از وصف تو زبان همه
آسمان است قبله حاجات
آستان تو آسمان همه
چون تو نازک میان بسی دیدم
تو دلم بردی از میان همه
بود شهر از شکرفروشان پر
بست لعل لبت دکان همه
هر کست بی وفا گمان می برد
شد یقین عاقبت گمان همه
چون فتیله چراغ داغ توراست
شعله زن مغز استخوان همه
از کهن عاشقان مگو جامی
کرده ای نسخ داستان همه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ناگهان گ م شد از میان همه
تا رهد از دل اندهان همه
ای هوای تو کام جان همه
وی غمت مونس روان همه
آفتاب جمال رخسارت
کرده روشن سرای جان همه
حرف موهوم نقطهٔ دهنت
[...]
ای غمت راحت روان همه
بفدای غم تو جان همه
عارضت شمع محفل خوبان
قامتت سر و بوستان همه
خنده یی کرد پسته دهنت
[...]
صفت اوست در زبان همه
سخن اوست ورد جان همه
مطبخش قوت بخش جان همه
بهره ور گشته زان روان همه
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.