گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جامی

از نهانخانه وصل تو جدا افتادم

بین کجا بودم ازین پیش و کجا افتادم

جانم از سطوت بی چونی تو بی چون بود

دور ماندم ز تو در چون و چرا افتادم

اصل هر نغمه که باشد نفس رحمت توست

من ازان نغمه اصلی چو صدا افتادم

داشتم با تو فراغت ز بلی و ز بلا

یک بلی گفتم ودر دام بلا افتادم

بودم از هستی خود تیره دل و تشنه جگر

روی تو دیدم و در بحر صفا افتادم

نیست جایی ز تو خالی به تمنای تو بود

که درین هاویه حرص و هوا افتادم

جامی از جام می عشق توام ای ساقی

دست من گیر به جامی که ز پا افتادم