از نهانخانه وصل تو جدا افتادم
بین کجا بودم ازین پیش و کجا افتادم
جانم از سطوت بی چونی تو بی چون بود
دور ماندم ز تو در چون و چرا افتادم
اصل هر نغمه که باشد نفس رحمت توست
من ازان نغمه اصلی چو صدا افتادم
داشتم با تو فراغت ز بلی و ز بلا
یک بلی گفتم ودر دام بلا افتادم
بودم از هستی خود تیره دل و تشنه جگر
روی تو دیدم و در بحر صفا افتادم
نیست جایی ز تو خالی به تمنای تو بود
که درین هاویه حرص و هوا افتادم
جامی از جام می عشق توام ای ساقی
دست من گیر به جامی که ز پا افتادم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
من چه دانم که چرا از تو جدا افتادم؟
نیک نزدیک بدم، دور چرا افتادم؟
چه گنه کرد دلم کز تو چنین دور افتاد؟
من چه کردم که ز وصل تو جدا افتادم؟
جرمم این دان که ز جان دوستترت میدارم
[...]
من سرگشته به دست تو کجا افتادم؟
دست من گیر خدا را، که ز پا افتادم
به کمند سر زلف تو گرفتار شدم
تا چه کردم که درین دام بلا افتادم
گلبن عمر مرا هجر تو از بیخ بکند
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.