خوش آنکه آینه سان رو به روی آن پسر افتم
فروغ حسن ازل بینم و به سجده درافتم
کند جمال رخش جلوه ای ز عالم صورت
که از مشاهده آن به عالم دگر افتم
طریق عشق سپردم ازان مخاطره غافل
که از دیار سلامت به خطه خطر افتم
فتند اهل نظر چون به پایش از پس دیری
شوم چو اشک دوان تا ز جمله زودتر افتم
چو زان مه سفری خانه ام تهی بود آن به
که من ز راحت خانه به محنت سفر افتم
خبر رسید که باشد سری به بی خبرانش
ز ذوق این خبر خوش سزد که بی خبر افتم
چو نگذرد به سر من بر آن سرم که چو جامی
به هر طرف که گذار افکند به رهگذر افتم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.