به خاک درت ریخت اشک امشبم
برآمد به اوج شرف کوکبم
به پابوس تو تا گشادم دهان
فراهم نیاید ز شادی لبم
مجو بیش نبض مرا ای طبیب
که جسته ست از شعله های تبم
ز چه می رسد تشنه را آب و من
چنین تشنه لب زان چه غبغبم
ز غم می دهم جان ولی می دمد
خیال لبت روح در قالبم
من و درس عشقت که تلقین نکرد
معلم جز این حرف در مکتبم
کشم یارب از دست بیداد هجر
بود داد جامی دهد یاربم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز مه طوق خواهی ببین غبغبم
ز قند ار نمک باید اینک لبم
جگر العطش زن، ز تاب و تبم
نه آرام روز و نه خواب شبم
چه شب آنکه از حسرت آن شبم
به گردون رسد هر شبی یا ربم
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.