گنجور

 
جامی

ز ره ملغز چو پرسم تو را به رسم لغز

به رغم واعظ پرگوی نکته ای موجز

چه نقطه است که از کثرت شئون پر ساخت

همه دوایر کون از محیط تا مرکز

طریق عام بود پختن خیال دویی

طریق عام مپوی و خیال خام مپز

به زور زرطلبی روز گرد رز گردی

نه زور ماندت آخر نه زر نه روز و نه رز

اذل و ارذل خلق جهانست منکر عشق

اگر چه یافت لقب صاحب اجل اعز

چو پیر زیر پر پرورش گرفت تو را

به سان بیضه بیارام و چپ و راست مخز

چو موج تفرقه جامی تورا گذشت ز سر

برابر است اگر یک گز است اگر صد گز

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
سوزنی سمرقندی

سنای مکی یا آلوی بخارائی

چو سوزنی بخود بر جغد قلاقلوز

جلال عضد

زمانه فایض درد است و ناشر اندوه

سپهر معطی رنج است و مولع آز

شیخ بهایی

طریق عشق به ناموس می رود شاهی

پیاله ای دو سه دیگر که عاقل است هنوز

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از شیخ بهایی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه