سوار من که غبار رهش به ماه رسید
نشسته گرد به رخ چاشتگه ز راه رسید
چو مه به موکب سیاره بود شبگیرش
ولی جریده چو خورشید چاشتگاه رسید
پناه ساخته خورشید را به مشکین چتر
به فرق راه نشینان بی پناه رسید
ز کوس شاهی و بانگ سپاهیش برخاست
خروش و ولوله از شهر و کو که شاه رسید
سرم ز طارم عزت به خاک پاش فتاد
ز آستان مذلت به صدر جاه رسید
نکرده دعوی عشقش هنوز سینه به آه
ز اشک سرخ من از هر مژه گواه رسید
چه نعره ها که برآمد ز صوفیان از ذوق
چو نظم دلکش جامی به خانقاه رسید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بیا که رایتِ منصورِ پادشاه رسید
نویدِ فتح و بشارت به مِهر و ماه رسید
جمالِ بخت ز رویِ ظفر نقاب انداخت
کمالِ عدل به فریادِ دادخواه رسید
سپهر، دور خوش اکنون کُنَد که ماه آمد
[...]
بیا که قاصد فرخنده پی ز راه رسید
رساند مژده که شاه جهان پناه رسید
فروغ نور جمالش به چشم مهر افتاد
صدای کوس جلالش به گوش ماه رسید
سرود مجلس رندان دردنوش اینست
[...]
بیا که رایت آن نائب آله رسید
نوید فتح و بشارت به مهر و ماه رسید
جمال بخت ز روی ظفر نقاب انداخت
کمال عدل به فریاد دادخواه رسید
سپهر دور خوش اکنون زند که ماه آمد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.