دنیا جیفه است و اهل دنیا
اکثر چو سگان جیفه خواره
جیفه به میان و جیفه خواران
رو کرده در او ز هر کناره
یکدیگر را به زخم دندان
کرده سر و روی پاره پاره
آزاده ازان میانه بیرون
باشد ز کناره در نظاره
گر تو به مثل شماره گیری
آن طایفه را هزار باره
او را به نشیمن فراغت
بیرون یابی ازان شماره
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هان ای کل تا زدم مزن لاف
ای تو بره ریش . . . غراره
در سبلت و ریش خویش بنگر
هست از در عبرت و نظاره
جولاهه کار مانده گوئی
[...]
با این غم و درد بیکناره
داروی فرامشیست چاره
چون کشته شدم هزار باره
بر من به چه میکشی کناره
از کشتن کشتهای چه خیزد
کشته که کشد هزار باره
حاجت نبود به تیغ کشتن
[...]
آمد مه و لشکر ستاره
خورشید گریخت یک سواره
آن مه که ز روز و شب برون است
کو چشم که تا کند نظاره
چشمی که مناره را نبیند
[...]
در جلوهٔ من کند نظاره
وز سینه براورد حراره
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.