گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جامی

به غمزه چشم تو درس ستمگری آموخت

به خط لبت سبق روح پروری آموخت

ز لطف در بناگوش تو تعالی الله

که فیض نور سعادت به مشتری آموخت

دبیر مکتب حسنت ازان عذار جبین

خط مزوری و لوح دلبری آموخت

به طرف باغ گذشتی فکنده طره به دوش

چمن طراوت ازان سنبل طری آموخت

چرا نهان شوی از چشم ما اگرنه تو را

رقیب دیوصفت عادت پری آموخت

زوال هستی خودخواست از ستردن موی

مجردی که رموز قلندری آموخت

بهای لعل تو جان جامی از تو دانسته ست

خوش آن که قیمت جوهر ز جوهری آموخت

 
 
 

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه

سعدی

معلمت همه شوخی و دلبری آموخت

جفا و ناز و عتاب و ستمگری آموخت

غلام آن لب ضحاک و چشم فتانم

که کید سحر به ضحاک و سامری آموخت

تو بت چرا به معلم روی که بتگر چین

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سعدی
کمال خجندی

ترا دو رخ به دو خط فن دلبری آموخت

تو از دو چشم و دو چشم از تو ساحری آموخت

تو طفل مکتب حسنی معلم تو دو چشم

معلمت همه شوخی و دلبری آموخت

فریب و مکر به غمزه چه میدهی تعلیم

[...]

فصیحی هروی

ستم ز نرگس مستت ستمگری آموخت

جنون ز زلف سیاه تو داوری آموخت

ترا خدایی آموزد ار اراده کنی

به یوسف آنکه طریق پیمبری آموخت

ترا به حسن ستایش کنند و زآن غافل

[...]

رفیق اصفهانی

نه ماه من ز پری رسم دلبری آموخت

که رسم دلبری از ماه من پری آموخت

فغان از آن مه نامهربان که استادش

نه مهرورزی و نه بنده پروری آموخت

به کودکیش همه مشق جور کیشی داد

[...]

صفایی جندقی

قضا چنانکه ترا طرز دلبری آموخت

مرا به راه جنون رسم خود سری آموخت

چرا ز اشک و رخم سیم و زر به دامان ریخت

اگر نه عشق مرا کیمیاگری آموخت

مرا به جای مناعت مسالمت آورد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صفایی جندقی