شمارهٔ ۳۸
تا آن ذقن ز خط شده گوی معنبر است
زان عنبرین شمامه مشامم معطر است
پرچین ز خار خشک بود رسم و خط تو
پرچین نهاده گرد گل از سنبل تر است
دل بد مکن که خاتمه حسن شد خطت
کان پیش ما مقدمه حسن دیگر است
قدت چه دلرباست که بینم هزار دل
کاندر میان گرفته تو را چون صنوبر است
پیوسته در برابر جانم خیال توست
آری مرا خیال تو با جان برابر است
دل دربرم چو اخگر و فرسوده تن بر او
خاکستری پدید شده هم ز اخگر است
دارد بر سر ز تیغ تو جامی نشان چو فرق
لیکن نشان تیغ تو از فرق برتر است
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...