هر روز که در میدان چوگان زدن آغازی
بس کس که کند پیشت چون گوی سراندازی
دلها به دم رخشت هست از رگ جان بسته
آیند کشان از پی هر سوی که می تازی
عشاق به میدانت بازند به جد سرها
وین طرفه که سربازی پیش تو بود بازی
از ننگ نمی سازی گوی از سرما هرگز
با تنگدلان گویی داری سر ناسازی
تا خاک سم اسپت شد تاج سرم هستم
از تاجوران یکسر برتر به سرافرازی
جز بر سر من مشکن چوگان که مرا نبود
چون گوی درین معنی با کس سرانبازی
جامی سخن نادر کی فهم کند هر کس
آن به که بدوزی لب از نادره پردازی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به میدان چوگان و عشق میپردازد. او توصیف میکند که هر روز در این میدان، افرادی به دنبال جلب توجه و عشق او هستند. دلها به زیبایی او بسته شده و عشقورزان با جدیت به میدان میآیند. شاعر احساس میکند که در این عرصه، به مانند گوی در بازی است، اما از احساسات و دردهای خود با تنگدلان نیز جداست. او خود را برتر از دیگران میداند و به چیزی کمتر از مقامش راضی نیست. در پایان، به پیچیدگی عشق و فهم آن اشاره میکند و میگوید که تنها کسانی میتوانند عشق را درک کنند که از آن با دقت و احساس صحبت کنند.
هوش مصنوعی: هر روزی که در مسابقه چوگان شروع میشود، افرادی هستند که تلاش میکنند تا از تو پیشی بگیرند و با مهارت و تلاش خود تو را به چالش بکشند.
هوش مصنوعی: دلها به زیبایی چهرهات وابستهاند و از عمق وجودشان به سمت تو کشیده میشوند؛ هر جا که بروی و هر جا که به حرکت درآیی، این دلها به دنبال تو میآیند.
هوش مصنوعی: عاشقان در میدان عشق به شدت از سر خود میگذرند و این جالب است که در این میان فردی که باید سرباز باشد، در مقابل تو احساس بازی و سرگرمی دارد.
هوش مصنوعی: تو به خاطر ننگی که داری، هرگز نمیتوانی گوی را از سرما بسازی. در حقیقت، اگر با افرادی که تنگدست و بیچاره هستند صحبت کنی، نشان میدهد که تو با آنها سازگاری نداری.
هوش مصنوعی: زمانی که خاک پای اسبت به زمین میرسد، من خود را برتر و با افتخارتر از تمام تاجداران میبینم.
هوش مصنوعی: به جای اینکه به من آسیب برسانی و مرا نابود کنی، بهتر است که با من در این موضوع به خودم توجه کنی، زیرا من هیچ شباهتی به دیگران ندارم و نمیخواهم در این میدان با کسی رقابت کنم.
هوش مصنوعی: فهمیدن سخنهای ارزشمند و نادر کار هر کسی نیست؛ بهتر است آن که میخواهد به این مضامین بپردازد، زبانش را از سخنانی دور نگه دارد که به دقت و ظرافت پرداخته شدهاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بس دولت فیروزست در پای تو سربازی
گر دست دهد ما را به زین نبود بازی
گر کشته شوم جانا بر خاک درت شاید
باشد به غلط روزی بر ما نظر اندازی
قلب من دلداده نقد سر کویت شد
[...]
ای مطرب دل ترسم زین پرده که بنوازی
از پرده برون رازم یکباره بیندازی
ای ساقی جان جامی بر می زده ای عطشان
از بهر یکی جرعه تا چند همی نازی
از کثرت مهر تو وز صرصر قهر تو
[...]
ای آنکه بزعم خویش تو دلبر و طنازی
با بلبل و با طوطی همراز و هم آوازی
بی آلت طیاره در چرخ به پروازی
بالله نه تو طاوسی والله نه تو شهبازی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.