قد بدا الصبح علی اسعد فال
و زقی الدیک علی اطیب حال
ساقیا می گذرد وقت صبوح
قدحی چند بده مالامال
رنج مخمور شبانه نرود
جز به میهای صبوح از دنبال
صبحدم تشنه لبان را می لعل
می دهد خاصیت آب زلال
حبذا آب زلالی که ازوست
شسته از چهره جان گرد ملال
جامیا باده خور و دار حرام
به حلالیش مرو راه ضلال
زانکه می خاصه به شیرین پسران
مستی آرد چه حرام و چه حلال
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
طلع الصبح علی اسعد فال
فاشرب الراح علی احسن حال
صبح بنمود در آفاق جمال
خیز پر کن قدحی مالامال
اینک اینک بنگر شاهد حال
میخ انجم زده و نعل هلال
سرور ملک کرم حاکم دهر
کامل کارگه اهل کمال
حکم او داد محامد داده
عدل او کرده عدم گرد ملال
مرهم درد دل مردم دهر
[...]
لاغر و زرد شده همچو هلال
کردم از وی ز سر مهر سؤال
شد مه روزه و، خلقی چو هلال؛
لاغر و زرد و خم از بار ملال
گوش بر زمزمه ی نوبت عید
چشم بر راه هلال شوال
محتسب، بسته در میکده ها؛
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.