گنجور

 
اهلی شیرازی

سرور ملک کرم حاکم دهر

کامل کارگه اهل کمال

حکم او داد محامد داده

عدل او کرده عدم گرد ملال

مرهم درد دل مردم دهر

مصلح حال همه در همه حال

کرده مسدود در حرص و حسد

داده داد هوس اهل سوال

اول او همه را حاصل عمر

دوم او عدم و امر محال

عهد او سکرمرا کرده حرام

مدح او سحر مرا کرده حلال

عمر او را عدد سال دو صد

سال او صدمه و هرمه صد سال

تمت القصیده الاولی بعون الله تعالی

 
 
 
ظهیری سمرقندی

طلع الصبح علی اسعد فال

فاشرب الراح علی احسن حال

صبح بنمود در آفاق جمال

خیز پر کن قدحی مالامال

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ظهیری سمرقندی
جامی

قد بدا الصبح علی اسعد فال

و زقی الدیک علی اطیب حال

ساقیا می گذرد وقت صبوح

قدحی چند بده مالامال

رنج مخمور شبانه نرود

[...]

مشاهدهٔ بیش از ۳۱ مورد هم آهنگ دیگر از جامی
اهلی شیرازی

سرور ملک کرم حاکم دهر

کامل کارگه اهل کمال

حکم او داد محامد داده

عدل او کرده عدم گرد ملال

مرهم درد دل مردم دهر

[...]

آذر بیگدلی

شد مه روزه و، خلقی چو هلال؛

لاغر و زرد و خم از بار ملال

گوش بر زمزمه ی نوبت عید

چشم بر راه هلال شوال

محتسب، بسته در میکده ها؛

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه