گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جامی

چو خوش دمیده تو را خط به گرد آن عارض

بنفشه زار بود خط و گلستان عارض

قد تو سرو و تنت گل رخ ارغوان آمد

که دیده سرو گل اندام ارغوان عارض

ثبات و صبر و قرار دلم تمام به توست

خدای را که ز چشمم مکن نهان عارض

زمین شود همه مشک و گلاب چون تو روی

به راه مشک فشان زلف و خوی چکان عارض

رخت چو دیدم اشارت کنان آنک ماه

شد از اشارت دست منت نشان عارض

ز گل خجل شود از لاله منفعل گردد

به باغ اگر بنمایی به باغبان عارض

نما به تربیت قهر و لطف جامی را

زمان زمان سر زلف و زمان زمان عارض