خار غم بیخ فرو برده در آب و گل ما
غنچه کم خاسته زین خار چو پر خون دل ما
بس که در راه تو ای کعبه جان گریانیم
بر سر آب چو کشتیست روان محمل ما
شب برد ناله ما خواب رفیقان سفر
به که از منزل شان دور بود منزل ما
دل نهادیم به بی حاصلی خود چه کنیم
حاصلی نیست ز سعی دل بیحاصل ما
کشته خنجر تسلیم بود عاشق تو
نیست حاجت که کشی تیغ پی بسمل ما
شغل مرغان اولی اجنحه پروانگی است
تا ز شمع رخت افروخته شد محفل ما
جامی از مشکل خود پرده چه سان بگشایم
گر نه رشح قلمت شرح کند مشکل ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان درد و غم عاشقانی میپردازد که در عشق خود دچار رنج و عذاب هستند. شاعر با استفاده از تمثالهای زیبا، احساسات عمیق و ناامیدی خود را در مواجهه با معشوق بیان میکند. او به تعبیر خار غم در زندگی، دل پرخون، و بیحاصلی عشق اشاره دارد. عاشق در سفر به سویی که معشوق وجود دارد، با مشکلات و دوری از دوستان دست و پنجه نرم میکند. او از خود میپرسد که چگونه میتواند مشکلاتش را بروز دهد و احساساتش را بیان کند، چرا که تکیهگاهش تنها قلمی است که میتواند به درستی این معضلات را توصیف کند. در مجموع، شعر به شدت حاکی از عشق عمیق و درد وجودی است که عاشق به آن دچار شده است.
هوش مصنوعی: غم مانند خاری در ریشه و زندگی ما نفوذ کرده است. بنابراین، ما که همچون غنچهای هستیم، به سختی میتوانیم به حیات و شکوفایی دست یابیم، در حالی که دلمان پر از درد و رنج است.
هوش مصنوعی: به خاطر عشق و ارادت به تو، ای کعبه، چنان در راه تو اشک میریزیم که چون کشتی در آب روان حرکت میکنیم.
هوش مصنوعی: شب، صدای ناله ما را برد و رفیقانی که در سفر بودند، خوابشان را از دست دادند، چون منزل ما از خانههایشان دور بود.
هوش مصنوعی: ما دلمان را به تلاشهای بیفایدهمان سپردیم، اما چه باید کرد که نتیجهای از این تلاشها نمیگیریم و کوششهای ما ثمری ندارد.
هوش مصنوعی: عاشق تو به راحتی تسلیم است و نیازی نیست که با تیغ به او حمله کنی، چرا که او به شدت تحت تأثیر عشق تو قرار گرفته و مانند دمی بیدفاع و آسیبپذیر است.
هوش مصنوعی: مرغان به پرواز و آزادی خود میبالند و شمعی که در اینجا است، نشان دهندهٔ عشق و نورانی شدن محفل ماست. تا زمانی که نوری وجود دارد، پرندگان میتوانند به آزادی خود ادامه دهند و در سایهٔ آن نور، محفل ما زنده و پرنشاط باقی بماند.
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم رازهای دشوار خود را بیان کنم، در حالی که فقط قلم توست که میتواند این مشکلات را به وضوح توضیح دهد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای سراپرده سلطان خیالت دل ما
کرده درد و غم تو خانه در آب و گل ما
سر به فردوس نیاریم چون زلف تو فرود
تا به خاک سر کوی تو بود منزل ما
مشکل ما دهن تست که هست آن یا نیست
[...]
غیر خوناب نیابند به جان و دل ما
گوییا عشق به خون کرد مخمر گل ما
از ره عشق گذشتن نشد ای پیر طریق
تا که شد کوی خرابات مغان منزل ما
مشکل ما همه باشد ز خمار ای ساقی
[...]
شده با نیک و بد آیینه دل خوش گل ما
خویش را بشکند آنکس که خورد بر دل ما
سرکشی بسکه به ما خسته دلان دشوار است
سبحه سان سر نزند دانه ما از گل ما
سخن از آتش رخسار کسی میگذرد
[...]
دارد آن لحظه فراغ از غم عالم دل ما
که سر کوی خرابات بود منزل ما
بوی حسرت شنود تا ابد ار بوید کس
هر گیاهی که پس از مرگ دمد از گل ما
شکرلله که شده جای تو اندر دل ما
بعد از این هیچ نباشد به میان حایل ما
فخر ما خاک نشینان به ملایک این بس
که زدی خیمه تو ای شاه در آب و گل ما
هر کسی حاصلی از عمر جهان دارد و نیست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.