لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود

گنجور

 
جامی

نبرد کعبه ام از خاطر این تمنا را

که قبله گاه کنم خیمه گاه سلمی را

چو نیست روی توجه به خیمه گاه ویم

به سوی کعبه کنم روی خود تسلی را

خیال قامت او کار سربلندان است

حریم سدره بود جا درخت طوبی را

گشاد گوشه برقع ز رویش ای صوفی

بیا مشاهده کن معنی تجلی را

به آستانه میخانه کی توان زد دست

به زیرپای نکرده سپهر اعلا را

به سجع و قافیه جامی همیشه مایل بود

ز بهر بستن زیور عروس معنا را

هجوم عشق تو ناگه رسید و یکسر برد

ز خاطرش هوس شعر و ذوق انشا را

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
انوری

صبا به سبزه بیاراست دار دنیی را

نمونه گشت جهان مرغزار عقبی را

نسیم باد در اعجاز زنده کردن خاک

ببرد آب همه معجزات عیسی را

بهار در و گهر می‌کشد به دامن ابر

[...]

ظهیر فاریابی

سفر گزیدم وبشکست عهد قربی را

مگر به حله ببینم جمال سلمی را

بلی چو بشکند از هجر اقربا را دل

بسی خطر نبود نیز عهد قربی را

مرا زمانه به عهدی که طعنه ای می زد

[...]

ابن یمین

اگر تو جلوه دهی قامت چو طوبی را

ز خلد باز ندانند دار دنیی را

گهی که سلسله زلف را بجنبانی

جنون شود متمنی عقول اولی را

ندید روی ترا بت پرست و گر بیند

[...]

ناصر بخارایی

قد تو داد به باد آب‌روی طوبی را

بهشت حور ز غیرت بهشت اعلی را

مرا از دیدهٔ معنی نظر به صورت تست

که صورت تو نماید کمال معنی را

به صورتت نگرد بت‌پرست گر مانی‌ست

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ناصر بخارایی
قاسم انوار

بسوخت آتش عشق تو زهد و تقوی را

بباد داد ورقهای درس و فتوی را

ز عاصفات خدا بحر قهر موجی زد

نهنگ عشق فرو برد طور موسی را

غرامتست نظر بر مهوسی که ندید

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه