جامی
»
دیوان اشعار
»
فاتحة الشباب
»
سایر اشعار
»
شمارهٔ ۳ - فی منقبت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب کرم الله تعالی وجهه
قَد بَدا مَشهَدُ مولای اَنیخوا جَمَلی
که مُشاهَد شد ازان مَشهدم انوار جلی
رویش آن مظهر صافی ست که بر صورت اصل
آشکار است در او عکس جمال ازلی
چشم از پرتو رویش به خدا بینا شد
جای آن دارد اگر کور شود معتزلی
زنده عشق نمرده ست و نمیرد هرگز
لایزالی بود این زندگی و لم یزلی
در جهان نیست متاعی که ندارد بدلی
خاصه ی عشق بود منقبت بی بدلی
دعوی عشق و تولا مکن ای سیرت تو
نقص ارباب دل از بی خردی و دغلی
مشک بر جامه زدن سود ندارد چندان
چون تو در جامه گرفتار به گند بغلی
چون تو را چاشنی شهد محبت نرسید
از شهی نحل چه حاصل ز لباس عسلی
جامی از قافله سالار ره عشق تو را
گر بپرسند که آن کیست علی گوی علی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تو نگاره بلطافت همگی جان و دلی
گرچه ساکن شده در مملکت آب و گلی
تو مگر باغ بهشتی که چنین مطبوعی
تو مگر فصل بهاری که چنین معتدلی
یارب این گل زچه باغ است که رویش چو بدید گل
[...]
نه خرد راست قصوری و نه دین را خللی
که دهم دل به غزالی و سرایم غزلی
دفتر علم و هنر ز آب قدح می شویم
مرشد عشق نفرمود جز اینم عملی
دعوی نقص مرا حاجت برهان نبود
[...]
شاعر و شعر شناسان، قلمم را به زبان
رفته ابطای حقی گاه و گه ابطای یلی؟
گاه در طول کند صف شکنی، گاه به عرض
ذوالفقار کف خصم افکن کرار علی
گر گذارد قدمی سوی چپ و راست، سزاست
[...]
نیست بی سوز تو در روی زمین هیچ دلی
نیست بی عکس رخت در چمن دهر گلی
نیست بی نشاه عشقت به خرابات ملی
جلوه حسن تو از شکل مبراست، ولی
ز پی کینه دیرینه این بد عملی
حالیا وقت تلافی شده از آل علی
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.