جامی ابنای زمان از قول حق صم اند و بکم
نام ایشان نیست عندالله به جز شرالدواب
گردن همت بکش از ربقه تقلیدشان
ورنه افتی عاقبت از منهج صدق و صواب
در بیابان سیهدیهم دهد سرگشته جان
هر که را باشد دلیل ره اذا کان الغراب
در لباس و دوستی سازند کار دشمنی
حسب الامکان واجب است از کید ایشان اجتناب
شکل ایشان شکل انسان فعلشان فعل سباع
هم ذیاب فی الثیاب او ثیاب فی ذیاب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: مولانا جامی در این ابیات به نقد افرادی میپردازد که در زمان خود به ظواهر و تقلید از دیگران مشغولند و بندهٔ زمانه هستند. او میگوید که این افراد در نظر خداوند جز بدترین مخلوقات به حساب میآیند. او توصیه میکند که باید از تقلید بیفکر آنها دوری کرد و در پی حقیقت و درستکاری بود. همچنین به این نکته اشاره میکند که دشمنی در لباس دوستان خود را پنهان کردهاند و باید از نیرنگهای آنها احتیاط کرد. در نهایت، او این افراد را به درندگان تشبیه کرده و هشدار میدهد که بدون درک و آگاهی، آدمی در دام آنان گرفتار خواهد شد.
هوش مصنوعی: جامعهای که در زمانه ما زندگی میکند، از نظر حقایق و ارزشها، ناشنوایان و کران هستند و در پیشگاه خداوند، نام آنها جز بدترین موجودات نیست.
هوش مصنوعی: برای اینکه از قید و بند تقلید دیگران رهایی یابی، همت و ارادهات را به کار بگیر. وگرنه در نهایت از راهی که حق و حقیقت است، منحرف خواهی شد.
هوش مصنوعی: در بیابان، سیاهپوشان راهنمایی میکنند و جان هر کسی را که راه را میشناسد نجات میدهند، اگر که در غیاب دیگران، کلاغی وجود داشته باشد.
هوش مصنوعی: در دوستی و ظاهر کردن محبت، ممکن است خطراتی پنهان وجود داشته باشد. لازم است که از ترفندها و نقشههای آنها دوری کنیم و مراقب باشیم.
هوش مصنوعی: آنها ظاهری شبیه به انسان دارند، اما رفتارشان مانند رفتار درندگان است. آیا آنها در لباس انسانها هستند یا اینکه لباس آنها شبیه به درندگان است؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شهریار دادگستر خسرو مالک رقاب
آنکه دریا هست پیش دست احسانش سراب
آسمان جود گشت و جود ماه آسمان
آفتاب ملک گشت و ملک چرخ آفتاب
بنگر اکنون با خداوند جهان شاه زمین
[...]
تا ببردی از دل و از چشم من آرام و خواب
گه ز دل در آتش تیزم گه از چشم اندر آب
عشق تو باچار چیزم یار دارد هشت چیز
مرمرا هر ساعتی زین غم جگر گردد کباب
با رخم زر و زریر و با دلم گرم و زحیر
[...]
مهترا ، هر چند شعرم زان هر شاعر بهست
تا توانستم نکردم من ز شعری اکتساب
قصد آن دارم که دامن در چنم زین روز بد
روز خوب خویش جویم بر ستوری چون عقاب
تا همی خوانم کتاب و تا همی جویم شراب
[...]
سر و بالایی که دارد بر سر گل مشک ناب
آفت دلهاست و اندر دیدهام چون آفتاب
روی رنگینش چو ماه تافته بالای سرو
زلف مشکینش چو مشک تافته بر ماهتاب
صبر از آن خواهم همی تا عشق او پوشم به صبر
[...]
ای بیان جود تو بر کاغذ روز سپید
نقش کرده خامه قدرت به زر آفتاب
هر کجا کلک تو شد بر صفحه کاغذ روان
تیغ هندی را نماند با نفاذش هیچ تاب
در هوایت هر که چون کاغذ دوروئی پیشه کرد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.