گنجور

 
جامی

بر درت جا کنند اهل نجات

رفع الله قدرهم درجات

گر تو خواهی زکات خوبی داد

ما فقیریم و مستحق زکات

هر که دارد وقوف ازین سر کوی

لا یرید الوقوف بالعرفات

تا تو شویی ز می لب چو شکر

آب شد قند و کوزه گشت نبات

خط سبز تو زیر سایه زلف

خضر حام حوله ظلمات

مردم از لعل تو به طالع من

خاصیت بین که داد آب حیات

توبه کردی شراب خور جامی

اتبع السیئات بالحسنات

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode