ز شیخ چله نشین دور باش و چله وی
که هست چله وی سردتر ز چله دی
سلوک وادی خون خوار فقر چون آید
ز لاشه ای که بود پیش اهل دل لاشی
نشان چه می دهد از شاه بارگاه قدم
نکرده یک قدم از شاهراه امکان طی
خیال بین تو که سودای رهبری دارد
ز رهروان طریقت نه پای دیده نه پی
مجوی حالت مستان ز بانگ هی هی او
که مرغ انس هوا می کند ازان هی هی
ز خود نکرده سفر یک دو گام اما هست
معارفش یکی از روم و دیگری از ری
به شیخ شهر ندارد ارادتی جامی
مرید عشوه ساقی ست او و نشئه می
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به نقد افرادی میپردازد که ظاهراً در پی رهبری در راه spirituality هستند، اما عملاً شناخت و تجربه کافی ندارند. او به شیخی اشاره میکند که از لحاظ روحانی سرد و بیحالت است و میگوید که سلوک واقعی در وادی فقر و زخمخوردهگان، به لاشهای که در برابر اهل دل قرار دارد، مرتبط نیست. شاعر تأکید میکند که برای رسیدن به حقیقت و معرفت، باید در مسیر واقعی تلاش کرد و افزون بر این، به کسانی که فقط از دور به رهبری فکر میکنند و تنها به سطح ظاهری امور توجه دارند، بیاعتماد است. در نهایت، او بیان میکند که مریدانی که از معارف بیخبرند، بیشتر به خوشگذرانی و نوشیدن مشروبات پرداختند تا به عمق معارف روحانی.
هوش مصنوعی: از مردانی که به عبادت و راز و نیاز میپردازند دوری کن، زیرا حال و هوای آنها سردتر از سرما و بیروحی زمستان است.
هوش مصنوعی: راه و روشی که در فقر و سختی پیش میرود، مانند زخم و درد ناشی از رنجی است که از یک تن بیجان برای اهل دل بهجا میماند.
هوش مصنوعی: این بیت میگوید که کسی که هنوز هیچ قدمی در مسیر واقعی و ممکنات نزده، چگونه میتواند از ویژگیها و نشانههای پادشاهی و عظمت بگوید؟ یعنی شخصی که تجربهای ندارد و قدمی برنداشته، نمیتواند از واقعیتها و نشانههای عمیق زندگی آگاهی پیدا کند.
هوش مصنوعی: تو که در فکر رهبری هستی، نه آنچنان توانایی داری که دیدهات را به راهی بگذارید و نه آنچه لازم است برای پیشروی در این مسیر.
هوش مصنوعی: جستجوی حالتی شبیه به مستی از صدای "هی هی" او نکن، چرا که پرنده دوستی و نزدیکی از آن "هی هی" پرواز میکند.
هوش مصنوعی: شخصی که سفر بسیار کوتاهی را تجربه کرده است، اما در دلش دانستههایی دارد که یکی از آنها از روم و دیگری از ری است.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که اگر شیخ شهر هیچ احترامی برای کسی قائل نباشد، اما آن شخص تنها یک مرید است که به جذبه و زیبایی ساقی و لذت نوشیدن شراب اعتقاد دارد و از آن مست شده است. در واقع، او به جای توجه به مقام و موقعیت شیخ، به حال و هوای خود در اثر میگرازد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مشوشست دلم از کرشمهٔ سلمی
چنان که خاطر مجنون ز طرهٔ لیلی
چو گل شکر دهیم درد دل شود تسکین
چو ترش روی شوی وارهانی از صفری
به غنچهٔ تو شکر خنده نشانهٔ باده
[...]
فغان از آن دو سیه زلف و غمزگان که همی
بدین زره ببری و بدان ز ره ببری
چه چیز بهتر و نیکوتر است در دنیی؟
سپاه نی ملکی نی ضیاع نی رمه نی
سخن شریفتر و بهتر است سوی حکیم
ز هرچه هست در این ره گذار بیمعنی
بدین سخن شدهای تو رئیس جانوران
[...]
مشوش است دلم از کرشمه سلمی
چنانکه خاطر مجنون ز طره لیلی
چو گل شکر دهیم در دل شود تسکین
چو ترش روی شوی وارهانی از صفری
بغنچه تو شکر خنده نشئه باده
[...]
فراخت رایت ملک و ملک به علیین
کفایت ثقت الملک طاهربن علی
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.