عشق جانان نهاد خوان بلا
ای جگرخوارگان صلاست صلا
گر نگوید جواب بوسه بلی
زان بلا شیوه قانعیم به لا
خط بر آیینه رخش زنگی ست
که دل و دیده را ازوست جلا
با خیالش من از میان رفتم
صار منی خیاله بدلا
حیرت عشق راه عقلم زد
ارشدونی معاشرالعقلا
چاره کار من که داند ساخت
جز خدا عز شانه و علا
فضل جامی بس این قدر که کند
خوشه چینی ز خرمن فضلا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و دلدادگی است. شاعر با احساساتی عمیق از درد و لذت عشق صحبت میکند و به زیبایی محبوب خود اشاره میکند. او حس میکند که عشق او را از خود بیخود کرده و در حیرت از عقل و درک خود است. همچنین به خداوند به عنوان تنها کسی که میتواند به او در این احساسات کمک کند، اشاره میکند. در نهایت، شاعر به ارزش و فضیلت عشق اشاره کرده و از علم و دانش و فضلا نیز سخن میگوید.
هوش مصنوعی: عشق محبوب، سفرهای از سختیها را آماده کرده است. ای کسانی که دلتان به درد آمده، سخن بگویید و فریاد بزنید.
هوش مصنوعی: اگر به بوسهام پاسخ مثبت ندهد، از آن بلا راضی هستیم به همین لاک سنتی.
هوش مصنوعی: خطی که بر چهره زیبا نقش بسته، همچون زنگاری است که دل و چشم را جلا میدهد.
هوش مصنوعی: با تصور او از خودم عبور کردم و او مرا به حالتی دیگر تبدیل کرد.
هوش مصنوعی: عشق مرا به حیرت انداخته و حتی عقل من را به چالش کشیده است، ای جمع فرزندان عقل!
هوش مصنوعی: کسی جز خداوند نمیداند که درمان مشکل من چیست.
هوش مصنوعی: فضل به اندازهای است که میتواند از خرمن دانش و فضیلتها خوشهچینی کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای صدف جوی جوهرِ الّا
جان و جامه بنه به ساحل لا
ربنا جل قدره و علا
آنکه از بدو فطرت اولی
زانکه لا پرده است حق الا
پرده بر دار تا شوی اعلا
ورد خود کرده در خلا و ملا
مدد حال اهل رنج و بلا
ساخت آیینه و بداد جلا
منعکس شد در او صفا علا
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.