گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جامی

چون نصیب ما نشد وصل حبیب

ما و درد بی نصیبی یا نصیب

درد دوری زان در از من پرس و بس

محنت غربت نداند جز غریب

گرچه از نزدیک خوب است آن دو رخ

دور بهتر باشد از چشم رقیب

کی توان سودای عاشق را علاج

ترک این ماخولیا کن ای طبیب

شحنه را گر درد دین بودی زدی

گردن واعظ به شمشیر خطیب

روی خود بنمایمت گفتی ز دور

کاش بودی این سعادت عن قریب

ناله جامی ز شوقت دور نیست

زانکه تو برگ گلی او عندلیب

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode