تعالی الله زهی شاه یگانه
زهی حسن و جمال جاودانه
درین بتخانه هر نقشی که بینم
تویی مقصود ما دیگر بهانه
نبیند چشم عارف عارض و خال
نجوید مرغ قدسی آب و دانه
اگر خوانی ز عشقم داستانی
نخوانی عشق مجنون جز فسانه
مجو اسرار عشق از شیخ خلوت
چه داند نطق طوطی مرغ خانه
میانت را چنان خواهم در آغوش
که مویی هم نگنجد در میانه
گذر کن بر سر جامی که دارد
سر خدمت به خاک آستانه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تنش گردد شقاوت را فسانه
روانش تیر خذلان را نشانه
یکی گردد بپیروزی دو خانه؟
بمردی باشدش ملک شهانه
سپاهی پیش او شد بی کرانه
همه شیران جنگی و جوانه
جگرشان کرد پیکان را نشانه
[...]
مرا دی یاسمن پیغام دادست
به تو ای صاحب و صدر یگانه
ز هر نوعی سخن گفتست پنهان
غرض را درج کرده در میانه
چه فرمایی کنون پیغام او را
[...]
چو برگفتی نوای مشکدانه
ختن گشتی ز بوی مشکخانه
ز دیدت یافته صورت نشانه
نماند او تو مانی جاودانه
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.