گنجور

 
جامی

شبی چون مه نمودی روی نیکو

برآمد نعره از انجم که ما هو

رمد آهو ز مردم با تک تیز

درین شیوه تو بگذشتی ز آهو

برت هست آیتی در لطف و رخ نیز

گه از برخوانم این آیت که از رو

سرشکم خواهد از زانو گذشتن

ز شوقت چند گریم سر به زانو

دو چشم تو عجایب جادوانند

ندیدم همچو آن دو هیچ جادو

همه صاحبدلان را ذوق کعبه

من بی دین و دل را ذوق آن کو

تنت در خرقه گر گم گشت جامی

چه شد کم گیر ازین پشمینه یک مو

 
 
 
گلها برای اندروید
عطار

پدر گفتش که چون زر سایه افکند

ترا از گوهر و از پایه افکند

نیاید دُنیی و دین راست هر دو

ز حق می‌دان که نتوان خواست هر دو

مشاهدهٔ بیش از ۱۴۶ مورد هم آهنگ دیگر از عطار
مولانا

در این رقص و در این های و در این هو

میان ماست گردان میر مه رو

اگر چه روی می‌دزدد ز مردم

کجا پنهان شود آن روی نیکو

چو چشمت بست آن جادوی استاد

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه