لعل جانبخش تو لا یبخل فیما یسال
چشم خون ریز تو لایسال عما یفعل
بعد عمری لبت ار وعده کامی دهدم
غمزه شوخ تو گوید ز کمین لاتعجل
قصد تو غایت جور است و جفا با چو منی
غیر هذا بک یا غایة قصدی اجمل
بود صد نخل هوس بیخ فرو برده به دل
صرصر عشق تو کرد آن همه را مستاصل
مشرب عشق چو باشد چه غم از طعن حسود
بحر ژرف از دهن سگ نشود مستعمل
گرچه هر جا دلم آویزش و آمیزش کرد
قبله عشق همان ست که بود از اول
در سخن کوش نه در زینت دیوان جامی
شعر را چون نبود آب چه سود از جدول
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق عاشقانه و ناامیدی شاعر است. شاعر از زیبایی و جذابیت معشوق سخن میگوید و به عواطف و دردهای ناشی از عشق اشاره میکند. او بر این باور است که عشق حقیقی نیاز به تلاش و صبر دارد و حتی در برابر حسادت دیگران، از عشق خود دست نخواهد کشید. در نهایت، شاعر تأکید میکند که ارزش شعر در عمق احساسات و تجربههای واقعی است، نه در زینتهای ظاهری.
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و قدرت تأثیر چشمان معشوق اشاره دارد. معشوقی که با نگاهش جان و روح را سیراب میکند و هیچ چیزی از آن چشمهای خونریز نمیگیرد. در واقع، این چشمان با وجود شدت درد و رنجی که به نظر میرسد، همیشه در بخشش و عطوفت به دیگران نشانهای از عشق عمیق دارند.
هوش مصنوعی: پس از سالها، اگر وعدهای شیرین به لبان تو دهم، ناز و عشوهی تو میگوید که زودتر از آنچه انتظار میرفت پیش نیاید.
هوش مصنوعی: نیت تو به شدت ظلم و بدرفتاری است و با کسی چون من این رفتار را جز این نمیتوانی داشته باشی، یا ای هدف من، زیباییهای تو کجاست؟
هوش مصنوعی: هنگامی که صد نخل هوس در دل ریشه دوانده، باد عشق تو همه را به بیراهه کشیده است.
هوش مصنوعی: اگر در عشق با عمق و خلوص غوطهور باشی، از حرف و نیش حسودان نباید نگران بود. دریا هرگز به خاطر زبان بیاساس یک سگ دچار مشکل نمیشود.
هوش مصنوعی: هر جا که دلم به عشق و ارتباط نزدیکتر شد، همان گرایش اولیه و قبلهای که همیشه در دل داشتم، هنوز هم همان است.
هوش مصنوعی: در سخن و کلام خود تلاش کن و به زینت و زیبایی ظاهری اشعار توجه نکن؛ چرا که اگر آب نباشد، از قرار گرفتن در جدول (زیبایی ظاهری) چه فایدهای دارد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای بهنگام سخا ابر کف و دریا دل
مشتری خوار ز دیدار تو و ماه خجل
بر نوشته است بعمر ابدی ملک ترا
در ازل ایزد و در دست جهان داده سجل
ز سواران چگل خوار و خجل خیل عجم
[...]
ای نگاری که به حسن از تو زند حور مثل
ای غزالی که سزاوار سرودی و غزل
بر عرب هست ز بهر تو عجم را تفضیل
که عجم وصف تو گفته است و عرب وصف طلل
سرو زیر حُلّل و ماه بود زیر حلی
[...]
جرم خورشید چو از حوت درآید به حمل
اشهب روز کند ادهم شب را ارجل
کوه را از مدت سایهٔ ابر و نم شب
پر طرایف شود اطراف چه هامون و چه تل
سبزه چون دست به هم درزند اندر صحرا
[...]
ماجرایی که میان من و گردون رفتست
دوش بشنو که ترا شرح دهم از اوّل
تا سحر گه من و او دیده بهم بر نزدیم
بس که گفتیم و شنیدیم ز هرگونه جدل
در میان گفتمش ای از تو واز گردش تو
[...]
شتران مست شدستند، ببین رقص جمل
زُ اشتر مست که جوید ادب و علم و عمل
علم ما دادهی او و ره ما جادهی او
گرمی ما دم گرمش، نه ز خورشیدِ حمل
دم او جان دهدت روز نَفَخْتُ بپذیر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.