گنجور

 
جامی

قتل من خواهد ز یکسو غم ز دیگر سو اجل

پیشدستی کن که نبود دست پیشین را بدل

فیلسوف عقل را آداب بحث عشق نیست

خالی از حکمت بود با او درین معنی جدل

قصد ما ابروی توست از سجده در محرابها

گر نباشد نیت خالص چه حاصل از عمل

می کنم هر دم چو گل پیراهن جان را قبا

تا قبا را دیدم آن اندام نازک در بغل

نیکوان را هستم از صدق ارادت معتقد

کی فتد در اعتقاد من ز بدگویان خلل

دل که شد جای غم عشقت محل رحمت است

ای ز سر تا پای رحمت رحمتی کن در محل

یافت جامی دوش در میخانه فیض از پیر جام

شد می تلخ از لب لعل تو در کامش عسل

 
 
 
قطران تبریزی

ابر درافشان بگردون بر همی بندد کلل

باد مشک افشان درختان را همی بندد حلل

ساخته چون لحن مطرب فاخته دستان بسرو

خاسته چون بانگ عاشق ناله کبک از قلل

در چمن چون ساقیان گلبن همی دارد قدح

[...]

سوزنی سمرقندی

خسرو سیارگان بیرون شد از برج حمل

برج تو از فر خسرو یافت مقدار و محل

مال و گنج گاه قسمت کرد بر سهل و جبل

بست بستان را از گوهرهای گوناگون جلل

از جواهر شد مرصع باغ و بستان زین قبل

[...]

مشاهدهٔ ۱۰ مورد هم آهنگ دیگر از سوزنی سمرقندی
انوری

خاطری چون آتشم هست و زبانی همچو آب

فکرتی تیز و ذکایی رام و طبعی بی‌خلل

ای دریغا نیست ممدوحی سزاوار مدیح

وی دریغا نیست معشوقی سزاوار غزل

جمال‌الدین عبدالرزاق

آفتاب مطلع اقبال قتلق سعد دین

ای بنور رای روشن کرده اسرار ازل

بر فراز بام قدرت هندوی چوبک زنست

پاسبان قلعه هفتم که خوانندش ز حل

چون بپرواز اندر آمد خامه سر سبز تو

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه