شمارهٔ ۳۴
کیست کز عشاق پیغامی رساند یار را
وز فراموشان دهد یاد آن فرامش کار را
شد دلم آزرده زخم غم هجران کجاست
مرهم وصلی که از دل چیند آن آزار را
ز اشک خونین سرخرویی هاست پیش مردمم
حق گزاری چون کنم این دیده خونبار را
خون ازان گریم ز هجر او که در خون غرقه به
دیده کو لایق نباشد دولت دیدار را
پار گفت آن مه برایم با تو خوش سال دگر
شد چنان امسال کاندر خواب جویم پار را
بهر خود نام سگ آن در نخواهم عاریت
چون پسندم بر شعار دولتش این عار را
سر به بالین جدایی دید جامی را طبیب
گفت جز مردن علاجی نیست این بیمار را
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...