چو ترک سرکش من پای در رکاب کند
کرشمه بر مه و جولان بر آفتاب کند
فراز خانه زین جا نکرده گرم هنوز
هزار خانه صبر و خرد خراب کند
چگونه لذت تیغش چشم که در دم قتل
ز حلق تشنه گذر تیزتر ز آب کند
من از تصور نادیدنش همی میرم
نعوذ بالله اگر روی در نقاب کند
خراب عشوه آن تندخوی بدکیشم
که گاه عشوه و گه ناز و گه عتاب کند
به باده بهر حریفان چو مجلس آراید
نخست ز آتش غیرت دلم کباب کند
اگر به مرتبه جامی به شیخ جام رسد
کجا به دور لبش توبه از شراب کند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف زیبایی و جذابیت یاری میپردازد که تاثیر عمیقی بر دل و روح او دارد. او از قدرت این زیبایی تا جایی سخن میگوید که حتی فکر نکردن به محبوبش او را به مرز نابودی میکشاند. زیبایی محبوب آنقدر شدید است که حتی یک نگاه او میتواند دل را بسوزاند و عقل را ویران کند. شاعر به تضادهای مختلفی اشاره دارد؛ مانند سرکشی و نرمش، عشق و عذاب، و عشق به می و عشق به محبوب. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که تجربه زیبایی و عشق را نمیتوان با توبهای از شرابها و لذتها سد کرد.
هوش مصنوعی: وقتی که ترک سرکش من به زین نشسته و آماده حرکت میشود، با ناز و کرشمهاش به زیبایی آسمان و تابش خورشید جلوه میکند.
هوش مصنوعی: از این مکان هنوز گرما و انرژی بالایی حس میشود و این احساس میتواند باعث شود یک هزار خانه که پر از صبر و خرد هستند، ویران شوند.
هوش مصنوعی: چطور میتوان از زیبایی چشمان او لذت برد، در حالی که در لحظهای که جان میدهد، دریاچهای از عطش از گلویم عبور میکند و انتظارم را بیشتر از هر آب دیگری تشنهتر میکند؟
هوش مصنوعی: اگر او را نبینم، حتی تصور دوریش هم برایم روزگار سختی میسازد. نعوذ بالله اگر بخواهد خود را پشت پردهای پنهان کند.
هوش مصنوعی: زن تندخوی بدبینی که گاهی محبت و ناز میکند و گاهی هم با بیمحلی و تندی برخورد میکند، مرا به شدت تحت تاثیر قرار داده است.
هوش مصنوعی: وقتی که برای دوستانم مجلس بادهنوشی برپا میشود، ابتدا غیرت دلم را به شدت میسوزاند.
هوش مصنوعی: اگر کسی به مقام جام شیرینی برسد، آیا ممکن است که به دور لب شیخی که شراب مینوشد، از نوشیدن توبه کند؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دلا بسوز که سوزِ تو کارها بِکُنَد
نیازِ نیمْشبی دفعِ صد بلا بِکُنَد
عِتابِ یارِ پریچهره عاشقانه بکَش
که یک کرشمه تلافیِّ صد جفا بکُند
ز مُلک تا ملکوتش حجاب بردارند
[...]
گلی که شرح غمم پیش او صبا بکند
خوشست یک بیکش گر چو من ادا بکند
ز غمزه تو نیاید طریق دلجویی
جز اینکه قصد دل زار مبتلا بکند
به تندخویی آن مست بین که زاید تیغ
[...]
سفیده دم که صبا بوی مشگ ناب کند
شمیم گل دل ریش مرا خراب کند
چگونه دل نکشد سوی گلستان امروز
که غنچه خمیه زند سنبلش طناب کند
بباغ فاخته کوکو زند همی یعنی
[...]
چو ترک من هوس مجلس شراب کند
هزار عاشق دل خسته را کباب کند
خراب چون نشوم از کرشمهای کسی
که در کرشمه اول جهان خراب کند؟
شدم ز حسرت او در نقاب خاک و هنوز
[...]
گرم ز لطف سیه روز خود خطاب کند
سیاه روزی من کار آفتاب کند
در آب و خاکم نسرشته اند بیمهری
ز رحم آتش من گریه بر کباب کند
رود بسوی کمر طره ات بسر هر دم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.