گنجور

 
جامی

سر مقصود را مراقبه کن

نقد اوقات را محاسبه کن

باش در هر نفس ز اهل شعور

که به غفلت گذشت یا به حضور

هر چه جز حق ز لوح دل بتراش

بگذر از خلق و جمله حق را باش

رخت همت به خطه جان کش

بر رخ غیر خط نسیان کش

در همه شغل باش واقف دل

تا نگردد ز شغل خود غافل

دل تو بیضه است ناسوتی

حامل شاهباز لاهوتی

گر ازو تربیت نگیری باز

آید آن شاهباز در پرواز

ور تو در تربیت کنی تقصیر

گردد از این و آن فساد پذیر

تربیت چیست آنکه بیگه و گاه

داریش از نظر به غیر نگاه

بگسلی خویش از هوا و هوس

روی او در خدای داری و بس

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode