گنجور

 
جامی

بعد حمد خدا و نعت رسول

بشنو این نکته را به سمع قبول

که نخستین فریضه بر عاقل

عاقلی کز بلوغ شد کامل

نیست بیرون از اینکه بپذیرد

در دل و جان خویشتن گیرد

بعد ازان بی تردد و انکار

به زبان هم زند دم اقرار

کافریننده ایست آدم را

بلکه ذرات جمله عالم را

کز عدمشان ره وجود نمود

جاودان هست و بود و خواهد بود

هست بی تهمت شمار یکی

نیست اندر یگانگیش شکی

کرد بعث محمد عربی

تا بود خلق را رسول و نبی

هر که ثابت شود به قول ثقات

که محمد علیه الف صلات

داد ما را خبر به موجب آن

واجب آید به آن ز ما ایمان

این بود مجمل سخن بی قیل

شرح آن گوش کن علی التفصیل

 
 
 
عنصری

چون بیامد بوعده بر سامند

آن کنیزک سبک زبام بلند

برسن سوی او فرود آمد

گفتی از جنبشش درود آمد

جان سامند را بلوس گرفت

[...]

مسعود سعد سلمان

چیست آن کاتشش زدوده چو آب

چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب

نیست سیماب و آب و هست درو

صفوت آب و گونه سیماب

نه سطرلاب و خوبی و زشتی

[...]

ابوالفرج رونی

ثقة الملک خاص و خازن شاه

خواجه طاهر علیک عین الله

به قدوم عزیز لوهاور

مصر کرد و ز مصر بیش به جاه

نور او نور یوسف چاهی است

[...]

سنایی

ابتدای سخن به نام خداست

آنکه بی‌مثل و شبه و بی‌همتاست

خالق الخلق و باعث الاموات

عالم الغیب سامع الاصوات

ذات بیچونش را بدایت نیست

[...]

وطواط

الترصیع مع التجنیس

تجنیس تام

تجنیس تاقص

تجنیس الزاید و المزید

تجنیس المرکب

[...]