لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود

گنجور

 
جامی

حمد تسبیح حق بدین قانون

که رسانیده شد به عرض اکنون

به لسان دلالت آمد و حال

نه به ترتیب لفظ و حرف و مقال

وین به سمع خرد شود مدرک

واندر این نیست هیچ کس را شک

لیک ارباب کشف و اهل عیان

در جماد و نبات و هر حیوان

نطق دیگر همی کنند اثبات

در جمیع مواطن و اوقات

همه مستند زنده و گویا

خالق خویش را به جان جویا

حمد و تسبیح حق همی گویند

راه قرب و رضا همی پویند

تیزگوشان که سمعشان مبدل

شد به سمع دگر ز نور ازل

حمد و تسبیح شان همی شنوند

گرچه اهل نظر نمی‌گروند

مرتضی گفت با رسول خدا

رفتم از مکه جانب صحرا

هیچ سنگ و درخت نامد پیش

که نگفتی سلام بی کم و بیش

ابن مسعود گفت وقت طعام

می شنیدیم از طعام کلام

به زبان فصیح و لفظ صریح

خوش همی گفت بهر حق تسبیح

 
 
 
عنصری

چون بیامد بوعده بر سامند

آن کنیزک سبک زبام بلند

برسن سوی او فرود آمد

گفتی از جنبشش درود آمد

جان سامند را بلوس گرفت

[...]

مسعود سعد سلمان

چیست آن کاتشش زدوده چو آب

چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب

نیست سیماب و آب و هست درو

صفوت آب و گونه سیماب

نه سطرلاب و خوبی و زشتی

[...]

ابوالفرج رونی

ثقة الملک خاص و خازن شاه

خواجه طاهر علیک عین الله

به قدوم عزیز لوهاور

مصر کرد و ز مصر بیش به جاه

نور او نور یوسف چاهی است

[...]

سنایی

ابتدای سخن به نام خداست

آنکه بی‌مثل و شبه و بی‌همتاست

خالق الخلق و باعث الاموات

عالم الغیب سامع الاصوات

ذات بیچونش را بدایت نیست

[...]

وطواط

الترصیع مع التجنیس

تجنیس تام

تجنیس تاقص

تجنیس الزاید و المزید

تجنیس المرکب

[...]