گنجور

 
جامی

حمد تسبیح حق بدین قانون

که رسانیده شد به عرض اکنون

به لسان دلالت آمد و حال

نه به ترتیب لفظ و حرف و مقال

وین به سمع خرد شود مدرک

واندر این نیست هیچ کس را شک

لیک ارباب کشف و اهل عیان

در جماد و نبات و هر حیوان

نطق دیگر همی کنند اثبات

در جمیع مواطن و اوقات

همه مستند زنده و گویا

خالق خویش را به جان جویا

حمد و تسبیح حق همی گویند

راه قرب و رضا همی پویند

تیزگوشان که سمعشان مبدل

شد به سمع دگر ز نور ازل

حمد و تسبیح شان همی شنوند

گرچه اهل نظر نمی‌گروند

مرتضی گفت با رسول خدا

رفتم از مکه جانب صحرا

هیچ سنگ و درخت نامد پیش

که نگفتی سلام بی کم و بیش

ابن مسعود گفت وقت طعام

می شنیدیم از طعام کلام

به زبان فصیح و لفظ صریح

خوش همی گفت بهر حق تسبیح

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
عنصری

چون بیامد بوعده بر سامند

آن کنیزک سبک زبام بلند

برسن سوی او فرود آمد

گفتی از جنبشش درود آمد

جان سامند را بلوس گرفت

[...]

مسعود سعد سلمان

چیست آن کاتشش زدوده چو آب

چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب

نیست سیماب و آب و هست درو

صفوت آب و گونه سیماب

نه سطرلاب و خوبی و زشتی

[...]

ابوالفرج رونی

ثقة الملک خاص و خازن شاه

خواجه طاهر علیک عین الله

به قدوم عزیز لوهاور

مصر کرد و ز مصر بیش به جاه

نور او نور یوسف چاهی است

[...]

سنایی

ابتدای سخن به نام خداست

آنکه بی‌مثل و شبه و بی‌همتاست

خالق الخلق و باعث الاموات

عالم الغیب سامع الاصوات

ذات بیچونش را بدایت نیست

[...]

وطواط

الترصیع مع التجنیس

تجنیس تام

تجنیس تاقص

تجنیس الزاید و المزید

تجنیس المرکب

[...]