جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۶۳ - در بیان آنکه تسبیح موجودات به لسان حال می باشد چنانکه گذشت و ارباب کشف و نظر در آن متفقند و به زبان مقال نیز می باشد چنانکه اصحاب کشف و عیان بدان قایلند و در احادیث نیز واقع است

حمد تسبیح حق بدین قانون

که رسانیده شد به عرض اکنون

به لسان دلالت آمد و حال

نه به ترتیب لفظ و حرف و مقال

وین به سمع خرد شود مدرک

واندر این نیست هیچ کس را شک

لیک ارباب کشف و اهل عیان

در جماد و نبات و هر حیوان

نطق دیگر همی کنند اثبات

در جمیع مواطن و اوقات

همه مستند زنده و گویا

خالق خویش را به جان جویا

حمد و تسبیح حق همی گویند

راه قرب و رضا همی پویند

تیزگوشان که سمعشان مبدل

شد به سمع دگر ز نور ازل

حمد و تسبیح شان همی شنوند

گرچه اهل نظر نمی‌گروند

مرتضی گفت با رسول خدا

رفتم از مکه جانب صحرا

هیچ سنگ و درخت نامد پیش

که نگفتی سلام بی کم و بیش

ابن مسعود گفت وقت طعام

می شنیدیم از طعام کلام

به زبان فصیح و لفظ صریح

خوش همی گفت بهر حق تسبیح