گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جامی

گر تو گویی که شیخ دین ز چه رو

لفظ ایشان وظیفه ساخت نه او

گویمت زانکه لفظ او مطلق

هست اشارت سوی هویت حق

پیش چشم شهود دیده وران

محو باشد هویت دگران

در عبارت چو او و هو رانند

غرض از او و هو همو دانند

نیست مشهود جز هویت او

لا هو فی الوجود الاهو

وان هویت که واحد است و احد

برتر از وهم کثرت است و عدد

لیک چون در عدد شود ساری

رو نماید تعددی طاری

به تک و پو چو مرد وحدت جوی

از تعدد نهد به وحدت روی

سر وحدت بر او شود غالب

وصف کثرت ازو شود غایب

چون شود دور کثرتش ز نظر

لفظ ایشان به آن بود در خور

 
 
 
عنصری

چون بیامد بوعده بر سامند

آن کنیزک سبک زبام بلند

برسن سوی او فرود آمد

گفتی از جنبشش درود آمد

جان سامند را بلوس گرفت

[...]

مسعود سعد سلمان

چیست آن کاتشش زدوده چو آب

چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب

نیست سیماب و آب و هست درو

صفوت آب و گونه سیماب

نه سطرلاب و خوبی و زشتی

[...]

ابوالفرج رونی

ثقة الملک خاص و خازن شاه

خواجه طاهر علیک عین الله

به قدوم عزیز لوهاور

مصر کرد و ز مصر بیش به جاه

نور او نور یوسف چاهی است

[...]

سنایی

ابتدای سخن به نام خداست

آنکه بی‌مثل و شبه و بی‌همتاست

خالق الخلق و باعث الاموات

عالم الغیب سامع الاصوات

ذات بیچونش را بدایت نیست

[...]

وطواط

الترصیع مع التجنیس

تجنیس تام

تجنیس تاقص

تجنیس الزاید و المزید

تجنیس المرکب

[...]