گنجور

 
جامی

اصل جنات جنت الذات است

عرضها الارض و السماوات است

ارض چه بود، حقایق اعیان

مستقر در نشیمن امکان

آسمان چه صفات یا اسما

متأثر ز حکم شان اشیا

بود اعیان باسرها و صفات

مندمج در نخست رتبه ذات

وحدت صرف و هستی ساذج

بود اینها همه در او مدرج

امتیازی و اختلافی نه

اتفاقی و ائتلافی نه

ذات خود را چو کرد بر خود عرض

عرضش این آسمان شد و این ارض

هم درآمد به کسوت اسما

هم برآمد به صورت اشیا

لیک در علم خویش نی در عین

بود در علم مندمج کونین

باز دیگر چو عرض کرد آغاز

کرد ارض و سمای دیگر ساز

ارض شد ملک و آسمان ملکوت

هر دو در تحت سطوت جبروت

شاید چو بار نخست در دومین

عرض او عین آسمان و زمین

هر چه در غیب ذات باطن بود

در شهادت ظهور کرد و نمود

آنچه در وی تجرد و تأثیر

گشت ظاهر شد آسمان و اثیر

آسمانی ولیک روحانی

نه هیولانی و نه جسمانی

وانچه آمد مخالف ارواح

ارض اجساد باشد و اشباح

طبقات است آن زمین و ازان

باشد اطباق آسمان جهان

ذات حق را که جنت آیین است

عرضهاالارض و السما این است

چون عیان شد ز غیب قدس قدم

عرضش این هر دو شد نه بیش و نه کم