گنجور

 
جامی

روش سالکان که معنوی است

گاه ایمان نه عیب شبروی است

ظلمات حجب گرفته تمام

از یمین و یسار و خلف و امام

با وجود هزار راهنمای

باشد انده فزای و محنت زای

بامدادان که سرزند ز زمین

پرتو انکشاف صبح یقین

برود از میانه ظلمت شب

اشرقت ارضهم بنور الرب

شبروی را شوند قدر شناس

بگشایند لب به شکر و سپاس

ترک پندار ما و من گویند

حمد من أذهب الحزن گویند

هر چه جز حق همه غم است و حزن

چه سرا و دکان چه بچه و زن

بر تو باشد ز هر یک اندوهی

که تحمل نیاورد کوهی