گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جامی

با پسر گفت لولیی در ده

نیست چیزی ز نان گندم به

گفت هرگز تو خورده ای بابا

گفت من خود نخورده ام اما

بود جدی مرا کهنسالی

یافته از زمانه اقبالی

دیده بود او کسی حوالی شهر

که گرفتی ز نان گندم بهر

 
sunny dark_mode