گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جمال‌الدین عبدالرزاق

آه که امید من بیار نه این بود

لایق آن روی چون نگار نه این بود

هجر نمودست و بارهی نه چنین گفت

جور فزودست و در شمار نه این بود

رفته بر دشمنم قرار گرفتست

با من دل سوخته قرار نه این بود

نوبت آن روزگار رفت که مارا

عشق نه زین دست بود و یار نه این بود

عشق چنین بود و کیسه مان نه چنین بود

یارنه این بود و روزگار نه این بود

از تو خجل مانده ام که بیرخ خوبت

زنده بماندیم و اختیار نه این بود