دلبر اینک رفت ایدل خون گری
در غمش زابر بهار افزون گری
گرد سر یکچند چون گردون بگرد
وزغمش یکچند چون جیحون گری
گه گه اندر وصل او خنده زدی
خوش خوش اندر هجر او اکنون گری
در فراقش گر نمیدانی گریست
بشنو از من تا بگویم چون گری
در فراق یار و در هجران او
آب خود هر کس بگرید، خون گری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر توهم فرزند اوئی خون گری
کم مباش از ابر ز ابر افزون گری
شد سوی کی از ره افسونگری
کایهمه خندیده یی اکنون گری
زین سپس ای دیده ی من خونگری
خونگری ز ابر بهار افزونگری
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.